نیروانانیروانا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
زندگی مشترکمانزندگی مشترکمان، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نیروانا و سانیار فرشته های زمینی من...

خاطرات دومین مسافرت نیروانا

سلام دختر نازم.عزیزتر از جونم.از مسافرت امروز برگشتیم خیلی خستم عزیزم.  می خوام از سفر گل دخترم بگم.عروسک ایندفعه خیلی راحت تر بودی ولی فقط تنها مشکل این بود که اشتهات خیلی کم شده بود و غذا نمی خوردی .تمام روزو می گشتیم و خدا رو شکر شما اذیت نمی کردی بلکه از بیرون رفتن لذت می بردی.عزیزم رستوران که میرفتم مدام به همه می خندیدی و می خواستی بری بغل همه فدات بشم که انقد اجتماعی هستی . عزیزم با قلب کوچیکی که داری منو ببخش زیاد شرایط روحی خوبی ندارم که برات بیشتر بنویسم فقط به عشق تو عزیزکم چند خطی نوشتم که بگم تو سخت ترین شرایط روحی هم از ثبت خاطراتت دست نمی کشم. ...
14 مهر 1392

کارهای جدید پرنسسم

سلام دختر نازم عزیز دلم که وجودت تو خونه شده تمام زیبایی.عزیز دلم به سرعت داری بزرگ می شی و من بی صبرانه منتطر روزی هستم که به من مامان بگی.عزیز دلم خدا رو شکر حالت تهوع من با خوردن قرص ب6 کمتر شده و سرماخوردگیمم رو به بهبودی و فقط تنها ناراحتیم بی جون بودنم خیلی احساس ضعف می کنم.بحر حال عروسکم این روزها می گذره ومن در آینده با وجود شما 2تا روزهای پر از شادی خواهم داشت به لطف خدا. عروسک نازم امروز می خوام از کارهای جدیدت و اتفاقات جدید بگم. عروسک من یاد گرفته با کمک وسایل مختلف راه بره عزیزم نمی دونی چقدر ذوق می کنم.یاد گرفتی به صورت اتفاقی کلمه د یا دد رو زیاد می گی و مدام وقتی می ریم بیرون از ا...
14 مهر 1392

حال بد من

سلام نیروانای من دختر نازم عزیزم ببخش که برات پست نزاشتم .این روزها اصلا حال خوبی ندارم.از یک طرف حالت تهوع من شروع شده و 24 ساعت من این حالت و دارم و بالا میارم .از طرفی هم بشدت سرما خوردم.از لحاظ بدنی هم اصلا نمی تونم کار کنم و تنبل شدم .صورتمم از الان ورم کرده .عزیزم روزهای سختی من سر شما کاملا علاعمم برعکس بود و شما خیلی دختر خوبی بودی و من و اذیت نکردی خیلی اذیت دارم می شم و فقط از خدا می خوام این 9 ماه رو بهم کمک کنه و صبر بده . عزیزم سو نو گرافی هم رفتم و قلب خواهر یا برادری شما منظم می زد و سالم بود و همه چی خوب بود.الان تو هفته 7 بارداری هستم نیروانای مامان برام دعا کن سخت نگذره. عز...
12 مهر 1392

این روزای من

سلا به دختر نازم که جات تو قلبم محفوظ.نیروانای مامان این روزها حس عجیبی دارم و از اینکه مادر دو فرزند می شم خیلی خوشحالم و واقعا خدا رو شکر میکنم که به من کمک کرد راه درست و انتخاب کنم.عزیز دلم تو هم یک روز مثل من مادر می شی و حال خوب من و در آینده حس می کنی من تا قبل از ازدواجم با پدرت برام مادر شدن و اینکه کسی به من مادر بگه یک حس دست نیافتنی و سخت بود ولی الان در کمال ناباوری من قراره مادر 2 نفر باشم.خداوندا از ته دل ممنونم که به من لیاقت مادری دو تا از فرشته هات و دادی. عروسکم از برنامه هام که با اومدن این فرشته کوپولو تو دلم که تغییر کرده می خوام برات بگم.تا زمانی که خواهر یا برادر شما تو دل ...
2 مهر 1392

خبر خوب واسه نیروانام

عزیز دلم نیروانای مامان.من و پدر تصمیم گرفتیم دومین هدیه ای رو که خدا بهمون داده نگه داریم.عزیز دلم خیلی خوشحالم که ما یه خانواده 4 نفره می شیم و تو هم دیگه تنها نیستی.امروز با هم 2 تایی رفتیم و اولین وسیله خواهری یا برادری شما رو گرفتیم.یه پتو مسافرتی.نیروانای مامان باورت نمی شه که با عشق مثل روزهایی که برای تو خرید می کردم برای این یکی فرشتمم با عشق خرید کردم.عزیزم اصلا برام مهم نیست که دختر یا پسر فقط سلامتیش و ازخدا میخوام.می خوام که مثل تو سالم و سلامت باشه. عزیزای دلم دوستتون دارم. اینم کادوی نی نی دومم   ...
31 شهريور 1392

خبر جدید

نیروانای مامان امروز برات یه خبر دارم که نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت.عزیز دلم من امروز فهمیدم که یه فرشته دیگه تو شکمم دارم.واقعا نمی دونم چه تصمیمی بگیرم.از یه طرف خیلی زود ومن و پدر آمادگی نداشتیم از طرفی هم چند تا مزایا داره:اول اینکه تو صاحب یه خواهر یا برادر می شی و دیگه تنها نیستی.از طرفی هم ما یه خانواده 4 نفره می شیم و خوبی دیگش اینه که 2تاتون با هم بزرگ می شین . از مسافرت که برگشتم می گم که چه تصمیمی با پدرت گرفتیم در این مورد باید حسابی فکر کنیم. عزیزم دلم واسه 6 ماه قبل تنگ شد. ...
25 شهريور 1392

همدم من

سلام به فرشته نازم که این روزا مونس و همدم من شدی.عزیز دلم امروز که بهت نگاه می کردم با خودم می گفتم:چه خوب که خدا تو رو به من داده تا من تنها نباشم و با دیدن تو تمام مشکلاتم یادم بره.عزیز دل مامان این و بدون تو تنها همدم من نیستی بلکه من هم مونس و سنگ صبور توام.عزیز دلم امیدوارم در آینده همیشه شادی هات و ببینم و کمتر غصه داشته باشی نمیتونم بگم غصه نداشته باشی آخه ای دنیا خیلی بی رحم.فقط تو با موفقیتت و محکم بودنت می تونی مشکلات رو به حداقل برسونی. عزیزم از این حرفا که بگذریم قراره تا قبل از شروع ترم جدید من بریم مسافرت با مادر و پدرم و خواهرم.آخه مامان پدر چند روزی که رفته نطنز ما هم دعوتمون کرد ب...
24 شهريور 1392

پارک رفتن نیروانا

سلام به عسل خودم امروز نفس مامان بردمت پارک با خاله سمیرا و مادربزرگت.دختر نازم انقد شیرین شدی که می خوام بخورمت. این روزا نسبت به غریبه ها بیشتر احساس غریبی می کنی ولی طبیعی. پدر سرما خورده و من نتونستم ازت تو این چند روز زیاد عکس بگیرم ولی چند تا عکس از پارکت گرفتم. امتحاناتم تموم شده و می خوام این روزا برات بیشتر وقت بزارم آخه عزیز دلم نمیدونی از اینکه کنارت باشم چقدر لذت می برم. خبر خوب اینکه امروز حجم غذات بیشتر شد م من کلی ذوق کردم ریزه پیزه مامان . حس قشنگی است... بودن فرزندی که به یک چشم بر هم زدن دلت را پر از احساس زیبای به پرواز در آمدن می کند... این هم کار ج...
23 شهريور 1392

عکس های 6 ماهگی

فرشته ناز من امروز با نگاه کردن به تو به خودم میبالم که خدا به من یه فرشته از بهترین هاش و داد.عزیز دلم زمان به سرعت پیش می رود و تو فرشته نازم بع سرعت بزرگ می شی.عزیز دلم امیدوارم همیشه مثل یک فرشته پاک زندگی کنی و من در تمام عمرم به تو ببالم که شایسته مادر بودنت بودم. دوست دارم فرشته زمینی من     این هم کار جدید عروسکم:جیغ کشیدن عروسکم عاشق تبلیغات هستی و چنان با دقت نگاه می کنی که انگار تحلیلگری عروسک نازم دیگه تو کریر نمی مونی  میشینی و بعد خودت و از کریر میندازی بیرون این هم نشستن ناز دخترم.مامان قربونت بره که ان...
18 شهريور 1392